باز غم در دلم هجوم آورد
نمیدانم چه نسبتی بااودارم
به گمانم نزدیک بگمانم همزاد…
نمیدانم چرانمیمیرد این همزاد پیر میکند…میمیراند…
بی آنکه پیرشودو بمیرد چه ناعادلانه ایست بین من و این همزاد…
فاطمه حبیبی
|
موضوع: "دلنوشته"باز غم در دلم هجوم آورد نمیدانم چه نسبتی بااودارم به گمانم نزدیک بگمانم همزاد… نمیدانم چرانمیمیرد این همزاد پیر میکند…میمیراند… بی آنکه پیرشودو بمیرد چه ناعادلانه ایست بین من و این همزاد… فاطمه حبیبی من توانم گذری نیست از این تنهایی و توانم گذری نیست به سویت آیم تو توانت گذری هست به سویم آیی؟ فاطمه حبیبی نمی توانی به کسی بگویی، از دوست داشتن یک نفر خودداری کند دوست داشتن باچیز های دیگر فرق می کند… مارگات-آتوود نمیتوانی به کسی بگویی، کسی را دوست داشته باشد،دوست داشتن با چیز های دیگر فرق می کند دوست داشتن از شناخت محبوب ناشی می شود انسان وقتی چیزی را زیبا می یابد، دوست دارش می شود، عاشقش می شود. اصلا، انسان دنبال هر چیزی که راه می افتد به خاطر این است که آن را زیبا می بیند، زیبا می داند پس قوه شناختت را تقویت کن، چه چیزهایی حقیقتا زیباست؟! فاطمه حبیبی سلام خدمت آقای تنهایی ها چند سالی است چشم به راه هستیم… لبانمان غیر نامت نوای دیگری ندارد. آقا جان… دلمان جز هوایت هوای دیگری ندارد. آقاجان… ای آخرین سپیده… یاس خوش بوی نرگس کجایی آقا… چشم انتظاریم یوسف زهرا… بارها برای شما دعا کردیم که بیایید این دنیا بدون شما معنایی ندارد. آقا جان البته خودمان مقصریم، این همه گناه مانع ظهور شماست ما را می بخشید عالم به فدایتان به قربان اخلاق مولایی شما اگر شما و اشک های شما نبود، معلوم نبود ما آلان کجا بودیم خدا ما را ببخشد که اشک های شما را مانند باران روانه کردیم آقاجان ببخش که هر طرف را نگاه می کنید مصیبت و گناه می بینید سال هاست که در انتظار 313 یار هستید سال ها منتظر منتظرید دعا می کنند برای ظهور شما اما حیف که از ته دل نیست که اگر بود شما ظهور می کردید و ما را بیشتر ببخشید که ادعا می کنیم سرباز شما هستیم و کاری برای ظهور نکردیم شما را به جدتان ببخشید ما را اصلا حواسمان به شما نیست دعای فرج می خوانیم و نمی دانیم برای کیست همانند طوطی که تنها حرف می زند کدام یک از ما یک شب را برای شما بیدار مانده ایم و دعا کردیم برای فرج کدام یک از ما به خاطر شما ترک گناه کردیم به خاطر شما نگاه به نامحرم نکردیم باید گریه کرد به حال روز خودمان اما شرمنده که حتی این کار را هم نمی کنیم کسی را به اقایی شما نیافتم و ندیدم اقاجان مگر کسی تنهاتر از شما هم هست امید غریبان منتظرت هستیم یادمان باشد اگر غم داریم یوسف فاطمه را کم داریم مانند کویر خشک و ویران هستیم دلواپس لحظه هی طوفان هستیم از آخر شب تا سحر هر جمعه ما منتظر امام باران هستیم . مبینا خراسانی
به هر مقصد رسید، نشانی از او گرفت پایش خسته بود، در دل ولی امیدی داشت، آخر او هم خدایی داشت و زیر لب می گفت: در آخر این راه یا می یابمت یا می بازمت توکل بر خدا…
|
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|
آخرین نظرات