سلام خدمت آقای تنهایی ها
چند سالی است چشم به راه هستیم...
لبانمان غیر نامت نوای دیگری ندارد آقا جان...
دلمان جز هوایت هوای دیگری نداردآقاجان...
ای آخرین سپیده... یاس خوش بوی نرگس کجایی آقا...
چشم انتظاریم یوسف زهرا...
بارها برای شما دعا کردیم که… بیشتر »
آرشیو برای: "دی 1395"
امتدا جاده را می گرفت و میرفت، خسته بود و رنجور
به هر مقصد رسید، نشانی از او گرفت
پایش خسته بود، در دل ولی امیدی داشت، آخر او هم خدایی داشت و زیر لب می گفت:
در آخر این راه یا می یابمت یا می بازمت
توکل بر خدا...
فاطمه حبیبی بیشتر »
آخرین نظرات